شایدزمین لرزه حادثه باشد...

فاجعه_خود_ماییم
شاید زمین لرزه حادثه باشد، آن‌قدر ناگهانی که ستاد حوادث غیرمترقبه هم غافلگیر شود! شاید آن‌قدر بدموقع اتفاق بیفتد که پیش از بیدار شدن، دیگر هیچ وقت طعم بیدار شدن را نچشیم. شاید آن قدر قوی باشد که دنیا بچرخد، دنیای‌مان بچرخد و خوشبختی‌مان را بچرخاند.

اما باور کنیم ایراد از زمین و زمان نیست که غمگین‌ترین منطقه دنیا، هر روز غم جدیدی را تجربه می‌کند. زمین در همه دنیا می‌لرزد. حادثه همه جا اتفاق می‌افتد. ولی هیچ‌کجا به اندازه ما از بی‌مسئولیتی رنج نمی‌برند. هیچ‌کجا به اندازه ما نمی‌گویند «پیشگیری» و «نوسازی»، آن‌قدر که وقت نکنند معنای این واژه‌ها را بفهمند و تازه بعد از فاجعه پیدای‌شان شود.
هیچ‌کجا زیر سقفی که با راه رفتن هم گچ از آن می‌ریزد به کودکان درس انسانیت نمی‌دهند. هیچ‌کجا به‌خاطر شندرغاز بیشتر، جان دیگران را به خطر نمی‌اندازند و خانه‌ای نمی‌سازند که حتی موقع ساختنش هم خطر ریزش دارد. هیچ‌کجا به‌خاطر خانه ساختن زیرمیزی و شیرینی نمی‌دهند و نمی‌گیرند. هیچ‌کجا آن‌قدر زندگی برای‌شان بی‌معنی نشده که همه چیز را با پول قابل معاوضه بدانند.

باور کنیم زمین لرزه نیست که تعادل ما را به هم می‌زند بلکه خودمان همدیگر را هل می‌دهیم. باور کنیم همدردی فقط هشتگ و ارسال کمک و اشک ریختن بعد از حادثه نیست. همدردی، انسان بودن است. همدردی حس مسئولیتی است که پیش از حادثه داریم، برای تبدیل نشدنش به فاجعه.
شاید زمین لرزه حادثه نباشد. شاید خشم زمین است از ما که این‌قدر نسبت به زندگی و به انسان، بی‌تفاوت شده‌ایم. شاید مرده‌ایم، پیش از آنکه فاجعه‌ای اتفاق بیفتد. شاید فاجعه خود ماییم. کاش از حالا مراقب هم باشیم.

مهرشاد_مرتضوی

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.