زن هانمی گویند دوستت ندارم.
زنها نمیگویند “دوستت ندارم”
اما
وقتی کسی کوچ کند از دلشان،
بافتنی میبافند
در عوض بافتن گیسوهایشان.
اگر کسی کوچ کند،
ناخنهایشان را کوتاه میکنند،
موهایشان را قیچی.
شروع میکنند به
بستن دکمههای پیراهن ِ یقهسپید آویزان روی چوبلباسی.
شروع میکنند به ،
محکم کردن شال و روسریشان.
به جای آنکه موهایشان را روزی چند بار شانه کنند،
شانهشان را میشکنند.
به جای آنکه روزی چند ساعت روبروی آینه بایستند
مینشینند و انار دانه میکنند.
میروند و
ظرف میشویند
خانهتکانی میکنند،
حتی اگر عید نباشد.
به جای آنکه عطر بخرند،
کتاب شعر میخرند.
زنها
نمیگویند “دوستت ندارم”
اما وقتی “دوستت ندارند”
دیگر هیچ نخی
نمیتواند این دکمهی افتاده را،بدوزد به پیراهنِ خاطراتشان.
بعد میبینی،
سالهاست گذشته است
و هنوز غبارِ نشسته روی قابِ عکس دونفرهتان
پاک نشده است…
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط عاشق کربلا در 1396/08/25 ساعت 08:15:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید