بعضی وقت ها ڪه دل چادرم مے شڪند..
چادر خاکی …
بعضی وقتها که دل چادرم از اینهمه طعنه و تهمت می شکند …
بر می دارمش با هم می رویم گلزار شهدا
چند تا وصیت نامه هم برایش می خوانم
حرفهای قشنگشان را برایش تکرار می کنم
دل دو تایمان باز می شود …
عاشق تر از همیشه بر می گردیم خانه…
فقط کاش قسمتم بشود ببرمش مدینه
تا داستان مظلومیت بی بی را با چادر خاکی برایش تعریف کنم…
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط عاشق کربلا در 1396/04/04 ساعت 04:22:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید