خواب دیدم خواب کربلارا
پنجشنبه 96/04/01
خواب دیدم . خواب #کربلا را ،
حضرت از ضریح مبارک بیرون آمد و فرمودند :
“تو هم مال این دنیا نیستی خودت را صاف کن ، اعمالت را صاف کن ، بیا پیش ما …” .
اگر به زیارت کربلا رفتید سلام مرا به آقا برسانید و بگویید : . “ارباب غریبم ، دلم برایتان تنگ شده بود ،
ولی دیدم پاسبانی از حریم خواهر و دخترتان برمن واجب تر است …”
راستی به جای من سفر مشهد بروید که خیلی دلم تنگ است. .
تحریم هاراسانسورنکنید..
پنجشنبه 96/04/01
تحریمها را سانسور نکنید
▪️دشمنی آمریکا فقط کودتای 28مرداد بود؟
? روزنامههای حامی دولت دیروز،هیچ یک درباره تحریمهای جدید کاخ سفید علیه ملت ایران تیتری نزدند و صفحه اولشان در برابر این ظلم آشکار آمریکاییها ساکت بود؛ همین روزنامهها دو سال قبل در چنین ایامی با تیترهای درشت از «فروپاشی تحریمها» و «توافق بزرگ» برجام تیتر زدند و از «به تاریخ پیوستن تحریم»ها سخن گفته بودند.
اما چرا اصلاح طلبان در این باره با مردم سخن نمیگویند؟ آیا دشمنی آمریکاییها نسبت به ایران، صرفاً یک امر تاریخی است که فقط به کودتای 28 مرداد محدود میشود؟ آیا لاپوشانی و سانسور جنایات آمریکا تغییری در واقعیت اهریمنی او ایجاد میکند؟
امروز جریان اصلاح طلب و دولت وابسته به آنها به دلیل اعتمادی که به دشمن کردهاند، باید به افکار عمومی پاسخ دهند. افکار عمومی هنوز روزهایی را که رئیس جمهور وعدههای برجامی میداد، فراموش نکرده است؛ چه شده که دیگر از میوههای برجام سخن نمیگویند و در برابر دشمنی مکرر آمریکاییها علیه ملت ایران سکوت کردهاند.
بعضی وقت ها بایدمدادباشی..
پنجشنبه 96/04/01
❄️
بعضے وقتا باید مداد باشے;
براے رسیدن به خواسته هات،
ازجون و دل مایه بذارے!
شایدبعضے وقتا حتے، نوڪِ غرورت بشکنه!
یا تن به سختیِ تراش بدے،
حتے شایدروزے برسه که اونقدر کوتاه بشے،که دیگه ننویسے !
باید مداد باشے تاحتے وقتے دیگه نمینویسے ،
آثارِ نوشته هاٺ تا ابد تو دلِ کاغذ ماندگار باشه…
هدفٺ که مشخص باشه، تمامِ این سختے ها قابل تحمله..
باید مداد باشے…
روزتون بخیـــــر
سلام خدای مهربونم..
چهارشنبه 96/03/31
ســــــــلام خـــــدای مهربونم❤️
خوبی❓
دلـــ?ــــم یـــــهویــی هواتو کرد?
هوای مهربونــــــیتا❤️
خداجــــــونم دیگ من فقط محــــــتاج عشـــــق توام ❤️
از# عشـــــــق های امـــــروزی?
? که گاهــــی هستن گاهـی ن?
خلاصـــــ?ـــــــم کننننن?
از وقتی این عشـ?ـــق های پوچو گذاشتم کنار?
♻️اومدم سمتــــت?
همه چی عالــــــی شده?
#آرامــــــش دارم یکــــــلی ?
تازشـــــــم همش هســــتی ??
?نیاز نیســــت دنبالت بگردم ?…..تا پــــیدات کنم?
?همیـــــشه کــــنارمی ?
ازهرکسی که بدتان می اید..
چهارشنبه 96/03/31
تزکیه_نفس
معلم به بچه های کلاس گفت که می خواهد با آن ها بازی کند.
او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدمهایی
که از آن ها بدشان می اید ؛ سیب زمینی بریزند و با خود به مدرسه بیاورند .
فردا بچهها با کیسههاى پلاستیکى به کلاس آمدند. در کیسه بعضیها دو.بعضیها سه
و بعضی ها تا پنج سیبزمینى بود.
معلّم به بچهها گفت تا یک هفته هر کجا که میروند کیسه پلاستیکى را با خود ببرند.
روزها به همین ترتیب گذشت و کمکم بچهها شروع کردن به شکایت از بوى ناخوش سیبزمینیهاى
گندیده. به علاوه، آنهایى که سیبزمینى بیشترى در کیسه خود داشتند از حمل این بار سنگین
خسته شده بودند. پس از گذشت یک هفته، بازى بالاخره تمام شد
و بچهها راحت شدند.معلّم از بچهها پرسید: «از این که سیبزمینیها را با خود یک هفته حمل میکردید چه احساسى داشتید؟» بچهها از این که مجبور بودند سیبزمینیهاى بدبو و سنگین را همه جا با خود ببرند شکایت داشتند.
آنگاه معلّم منظور اصلى خود از این بازى را این چنین توضیح داد: «این درست شبیه وضعیتى است که شما کینه آدمهایى که دوستشان ندارید را در دل خود نگاه میدارید
و همه جا با خود میبرید. بوى بد کینه و نفرت، قلب شما را فاسد میکند
و شما آن را همه جا همراه خود حمل میکنید.
حالا که شما بوى بد سیبزمینیها را فقط براى یک هفته نتوانستید تحمل کنید پس چطور میخواهید
بوى بد نفرت را براى تمام عمر در دل خود تحمل کنید؟» نتیجه اخلاقی داستان :
کینه هر کسی را که به دل دارید بیرون بریزید .
وگرنه باید آن را تا آخر عمر با خود حمل کنید .
بخشیدن دیگران بهترین کاری است که قبل ازهر کسی در حق خود می توانید بکنید .
دیگران را دوست بدارید حتی اگر شما را دوست نداشته باشند.