نگاه کن

​به پاهای خودت….

موقع راه رفتن نگاه کن….

داٸما یکی جلو هست و یکی عقب….

نه جلویی بخاطر جلو بودن مغرور میشه….

نه عقبی چون عقب هست شرمنده و ناراحت….

چون میدونن شرایطشون داٸم عوض میشه….

روز های زندگی ما هم دقیقا همین حالته….

دنیا دو روزه….

روزی باتو ، روزی برعلیه تو….

روزی که با توهست،مغرور نشو….

روزی که برعلیه تو هست،ناامید نشو….

                هر دو میگذره

لیلی و مجنون

​‍ #زندگی_به_سبک_شهدا

#شهیدمصطفی_چمران 
????لیلی و مجنون????
آن شب قرار بود مصطفی تهران بماند????، عصر بود و من در اتاق عمليات???? نشسته بودم که ناگهان در باز شد و مصطفی وارد شد!????

تعجب???? کرده بودم. مرا نگاه???? کرد و گفت: “مثل اينکه خوشحال نشدی ديدی من برگشتم؟???? من امشب برای شما برگشتم."????
گفتم: “نه، تو هيچ وقت به خاطر من برنگشتی. برای کارت آمدی????????.”

با همان مهربانی☺ گفت: “… تو می دانی من در همه عمرم از هواپيمای خصوصي استفاده نکردم???? ولي امشب اصرار داشتم برگردم، با هواپيمای خصوصی آمدم که اينجا باشم."????
گفتم: “مصطفی من عصر که داشتم کنار کارون قدم می زدم احساس کردم اينقدر دلم پُر است که می خواهم فرياد???? بزنم. احساس کردم هر چه در اين رودخانه فرياد بزنم????، باز نمی توانم خودم را خالي کنم????. آن قدر در وجودم عشق ????بود که حتی تو اگر می آمدی نمی توانستی مرا تسلی بدهی."????????

خنديد???? و گفت: “تو به عشقِ بزرگتر???? از من نياز داری و آن عشق خداست????????. بايد به اين مرحله از تکامل برسی که تو را جز خدا و عشق خدا ????هيچ چيز راضی نکند. حالا من با اطمينان خاطر می توانم بروم…."????
????شهيد مصطفی چمران

????نيمه پنهان ماه، ص۴۴
???????? @iranhejab

زن بودن

​زیبایی_حجاب 

            

????اینکه زن باشی و از آبشار زیبای موهایت لذت ببری،

ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی طوری که حتی تاری از آن معلوم نباشد؛

???? اینکه زن باشی و بتوانی زیبا و با عشوه حرف بزنی،

ولی نزنی و صدایت را نازک نکنی؛
????اینکه زن باشی و بتوانی همکار نامحرمت را بخندانی طوری که لحظات شادی با هم داشته باشید،

ولی نخندانی و از قید آن شادی هم بگذری و سنگین برخورد کنی؛
????اینکه زن باشی و در بازار عرضه و تقاضای ادا و عشوه و هوی و هوس بتوانی عرضه کننده باشی،

ولی نباشی هر چند که قابلیتش را داشته باشی؛

????اینکه جوری حرف بزنی، قدم برداری و پوشش داشته باشی که

همکارت، استادت، همکلاسی دانشگاهت تحریک نشود و راحت و آسوده کارش را بکند و تمرکزش بهم نریزد؛

????همه اینها ارزش یک لحظه نگاه رضایت بخش بانو را دارد که دست دعا بلند کند و بگوید خدایا:
????«دختران امت پدرم، همه زیبایی ها را داشتند و معیوب و مفلوج و کچل و زشت نبودند،
????????????ولی برای رضای تو زیبایی هایشان را از نامحرم پنهان کردند
????????پس تو محبت خودت را در دل هایشان صد چندان کن!
????????طوری که هیچ چشم و ابرویی،

ناز و کرشمه ای،

پول و مکنتی

نتواند جایگزین آن شود!»

نمک نشناس..

​*آهای دختر شیعه*
زینب (س)

غم کوچه شام ومجلس یزید را به جان خرید…

مادرش فاطمه( س) کتک خورد
تا عفت وارزش تو بماند..☝️

و توچه ساده می فروشی…

چه نمک نشناس..????

????????????

اتل متل

​تقدیم به  پیشگاه مقدس حضرت رقیه

  اتل متل خرابه!????

 اینجا یه بچه خوابه!????

 هم بدنش کبوده!????

 هم جگرش کبابه…!????

اتل متل اسیری!????

 سیلی و سربه زیری! ????

 کی تا حالا شنیده؟! ????

 سه سالگی و پیری…؟!????

اتل متل سه ساله! ????

 این همه آه و ناله! ????

 این دختر از ضعیفی! ????

 هنوز یه پا نهاله…!????

اتل متل بیابون! ????

 کویر و دشت و هامون! ????

 بس که پیاده رفتیم! ????

 تاول زده پاهامون…!????

اتل متل بهونه! ????

 بابا چه مهربونه! ????

 وقتی دلم میگیره! ????

 برام قرآن می خونه…!????

اتل متل گل یاس! ????

 مهر و وفا و احساس! ????

 دلم گرفته امشب! ????

 به یاد عمو عباس…!????

اتل متل یتیمی! ????

 خدا، چقدر کریمی! ????

 دادی بهم تو غربت! ????

 یه عمه‌ی صمیمی…!????
اتل متل شب و تب! ????

 سینه ز غم لبالب! ????

 دلم میسوزه خیلی! ????

 به حال عمه زینب…!????

اتل متل چه خوب شد! ????

 بالاخره غروب شد! ????

 قسمت عمه امروز! ????

 توهین و سنگ و چوب شد…!????

اتل متل سه روزه! ????

 عمه گرفته روزه! ????

 عمه چقدر غریبه؟! ????

 خیلی دلم می سوزه…!????

اتل متل خبردار! ????

 تو چنگ دشمن انگار! ????

 مثل یه شیر زخمی! ????

 عمه شده گرفتار…!????

اتل متل خدایا ! ????

 تو این همه بلایا ! ????

 عمه مظلومه ام ! ????

 چیا کشید خدایا !