مرد

​زن ها نیاز به یک کوه دارند

تکیه گاهی محکم میخواهند

احترام میخواهند

کسی را میخواهند تا قدر دان زحماتشان باشد

کسی را میخواهند تا دوای دردشان باشد

کسی باید باشد تا در مواقع حساس سرشان را روی شانه آن بگذارند

تمام این ها را که با هم جمع بزنید، 

می‌شود ” مَرد “

انسان

​با عجله راه میرفتم 

که محکم به چیزی خوردم

“آدم” بود…!

منتظر بودم پرخاش کند

لبخند زد و رفت…
به گمانم “انسان” بود …!

ما زن ها

​ما زن ها، ما دخترها

خودمان تیشه به ریشه هم جنسمان زدیم

وقتی میدانیم مردی متاهل است

چراغ سبز نشان دادیم

وقتی میدانستیم پسری در رابطه است

برایش عشوه و ادا ریختیم

ما خودمان، خودمان را آزار دادیم

آنقدر دم دستی شدیم

که دختر قابل دسترس، همه جا راحت پیدا میشود

خوب، من هم باشم دیگر چه کاری است

که بروم زن بگیرم…..

بادام تلخ

​حسین پناهی حرف قشنگی زد،گفت:

دیدی وقتی یه بادوم تلخ میخوری؟!!!

سریع بعدش چنتا بادوم شیرین میخوری تا تلخیش از بین بره!

تو دیگه لذتی از بادوم های شیرین نمیبری!

فقط میخوای اون تلخی رو فراموش کنی!

وقتی هم که اون تلخی تموم شد…

دیگه میترسی بادوم بخوری!

که نکنه دوباره تلخ باشه!!!

عشق مثل اون بادوم تلخه!

بعدش با آدمای زیادی آشنا میشیا!!!!

ولی فقط برای فراموش کردن اون!

بعدش هم دیگه میترسی عاشق شی!

در اصل آدما فقط یه بار عاشق میشن!

از اون به بعدش یا واسه فراموشیه

 یا از اجبارِ تنهایی!!

رفتنی

​رفتنی  ک شدم  ب هیچ  کسی  نخواهم گفت  خداحافظ… میروم  داغ  دلم  را  ب دل  همه ی  ان  هایی  میذارم  ک قدر  بودنم  را  ندانستند.. .