آرشیو برای: "خرداد 1396, 29"
گناهکارم..
دوشنبه 96/03/29
گنهکارم بدم بی اعتبارم خوشی رفت از تمام روزگارم اسیر نفسمو بی اختیارم قبولم کن گره افتاده کارم خدایا من علی را دوست دارم جوانیِ منِ عاصی کجا رفت به راه غفلت و راه خطا رفت چه شد از این دلم دیگر حیا رفت مرا امشب بغل کن بی قرارم خدایا من علی را دوست دارم… بیشتر »
ایشالابه پای هم منفجربشین
دوشنبه 96/03/29
??دعای پدر و مادرداعشی هاسر سفره عقد: ایشالا به پای هم منفجر بشین? منفجر شو عمو ببینه..(مکالمات داعشی ها با کودکان فامیل)? میگن داعشیا تو شناسنامه شون یه تاریخ تولد دارن یه تاریخ انفجار? پاره ای از اشعار داعشی ها با مضامین عاشقانه، عارفانه، منفجرانه: شب… بیشتر »
نه انقدرپاکم که رهایم کنی..
دوشنبه 96/03/29
❤خداوندا! نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی و نه آنقدر بدم که رهایم کنی… میان این دو گم شده ام هم خودم و هم تو را آزار میدهم… هر چه تلاش کردم نتوانستم آنی شوم که تو میخواهی و هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهایم کنی… خدایا دستم به آسمانت… بیشتر »
سکانس اول..
دوشنبه 96/03/29
?سڪانس اول دخترڪ شاید نمیداند و بدحجابے مے ڪند، توڪه میدانے نگاه نڪن ?سڪانس دوم پسرڪ شاید نمیداند ونگاه میکند، تو ڪه میدانے خودت رابپوشان پـے نوشٺ: دخترجان! گناه تو،نگاه پسر را به دنبال دارد…. وپسرجان! نگاه تو ،ترویج مے دهداین بـے حجابـے را…… بیشتر »
ظاهرت هست چنانیکه خجالت نکشی؟؟؟
دوشنبه 96/03/29
??فرض ڪن???حضرت مهدی(عج) به تو مهمان گردد❕ ?ظاهرت هست چنانیڪه خجالت نڪشی؟ ?باطنت هست پسندیدهی صاحبنظری؟ ?خانهات لایق او هست ڪه مهمان گردد؟ ?لقمهات درخور اوهست ڪه نزدشببری؟ ?پول بی شبهه و سالم ز همه داراییت، ?داری آنقدر ڪه یڪ هدیه برایش ببری؟ ?حاضری… بیشتر »
توفقط مجنون بشو..
دوشنبه 96/03/29
??فوق العاده زیبا ❣توفقـط مجنون بشو، لیلا تلافے میکند زشت بودن را فقط زیبا تلافے میکند ❣نوڪرے ڪن غصہ ی روزےِ دنیارانخور پس یقین ڪن حضرٺ مولا تلافے میکند ❣تو گدایـے ڪن فقط،اوزودحاجٺ میدهد روزمحشر نہ…همین فردا تلافے میکند ❣یڪ قدم بردار،بهرِنوڪری وشڪ… بیشتر »
دعایمان کنی راه بازمی شود.
دوشنبه 96/03/29
?مهدے جان، دعایمان ڪنے راه باز میشود! زمانـه، عجیب طوفانے است… و نبودنـت بر هجوم طوفان،دامن میزند! تو دعایمان ڪنے شاید جوانیمان، ما را تاخدا برساند.. ?السلام علیڪ یا صاحب العصروالزمان بیشتر »
زمین هم نمیخوری..
دوشنبه 96/03/29
?وقتـے که راه نمیروی، نمی دوی ؛ زمین هم نمیخوری واین” زمین نخوردن ” محصول سکون است نه مهارت! ?وقتـے که تصمیمی نمیگیری، کاری نمیکنی ؛ اشتباه هم نمیکنـے و این ” اشتباه نکردن” محصول انفعال است نه انتخاب ! ?خوب بودن به این معنـے نیست… بیشتر »
خدای من.
دوشنبه 96/03/29
بخشی از وصیت نامه ی شهید گرانقدر سردار حاج حسین همدانـے : خـــــدای مــن … این روز ها بیشتر حواست به من باشَــد …!! می گویند بزرگــ ترین شکست از دست دادن ایمان است !! حواست باشد که من شکست نخورم من هنوزم هم تورا به نام قاضی الحاجات می خوانم… بیشتر »
هرچه باداباد..
دوشنبه 96/03/29
مثل کبریت کشیدن در باد زندگی دشوار است من خلاف جهت آب شنا کردن را مثل یک معجزه باور دارم آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد هرچه باداباد… #سهراب_سپهری بیشتر »
خداخیلی بزرگه.
دوشنبه 96/03/29
هیچڪس بی درد و غصّہ و گرفتـاری نیست، اما قشنگیـش به این ڪه تو اوج غم لبخند بزنی و ببیــنی خدا خیـلے بزرگــہ بیشتر »
بخشنده وگیرنده..
دوشنبه 96/03/29
: پدرم میگفت : مردم دو دسته اند ؛ بخشنده و گیرنده گیرنده ها بهتر می خورند اما بخشندگان بهتر می خوابند…. مارلو_توماس بیشتر »
لطفا انسان تربیت کنیم.
دوشنبه 96/03/29
✿: ٩٠ درصد اونایی که تو خانه سالمندان هستند بچه هاشون تحصیل کرده و موقعیت خوبی دارند … پس لطفاً به جای دکتر و مهندس ، انسان تربیت کنیم ! بیشتر »
زحماتت نتیجه داداخر..
دوشنبه 96/03/29
یدالله شهریاری: ?رقص موشک در آسمان با ما? شعر #یدالله_شهریاری بمناسبت سیلی انتقام سپاه پاسداران به تروریست های تکفیری برسد به روح دانشمند پارسا پدر علم موشکی ایران #سردار_شهید_حسن_طهرانی_مقدم . . . رحمت حق به روحت ای سردار زحَماتت نتیجه داد آخر رفتی و… بیشتر »
هرکاری دلت خواست با ماکردی.
دوشنبه 96/03/29
حاشیههای حضور رهبر انقلاب در منزل سردار شهید همدانی موقع اذان و اقامه گفتنِ آقا، گویی “هانیه” در آغوش “پدربزرگ” جا خوش کرده! با محاسن آقا بازی میکند و حتی آنها را میکشد، دست روی لبهای آقا میکشد؛ آقا هم با لبخند مشغول اذان و… بیشتر »
سرهارابریدند..
دوشنبه 96/03/29
درکربلا تحریم آب را زمانی برداشتند که سرها را بریدند؛ خیمه ها را سوزاندند، و اهل بیت را به اسارت بردند… ?ساده لوحی است اگر برخی فکر میکنند یزیدیان زمان برای لغو تحریم ها به کمتر از این راضی هستند. عرصه عاشورا به گستره تاریخ است. … بیشتر »
به جاش حال بابام روخوب کنید.
دوشنبه 96/03/29
خدایا نامه ام رو به دست امام حسین برسون ?? سلام امام حسین مهربون… من دختری کوچک هستم. پدرم جانباز موجی است… الان که دارم برای شما نامه می نویسم پدرم خوابیده آرومه آرومه. وقتایی که خوابه میام کنارش و باهاش حرف می زنم… امام حسین شنیدم… بیشتر »
نمی دانستم زمین خوردن باصورت اینقدردرددارد..
دوشنبه 96/03/29
همسر یکی از جانبازهایی که دستشم یک مقدار مشکل پیدا کرده بود می گفت:یه بار همسرم توی حیاط ازروی ویلچر با صورت خورد زمین بعد که من دویدم وازروی زمین بلندش کردم دیدم داره مثل ابر بهارگریه میکنه..باتعجب بهش گفتم: حاجی شما تو این سالهای مجروحیت آخ نگفتی چی… بیشتر »
خودمان راپشت رهبرپنهان می کنیم..
دوشنبه 96/03/29
وصیت نامه های شما را که زیر و رو کردم فقط یک چیز را تکرار کرده اید #پشتیبان_ولی_فقیه_باشید ما هم هر کاری که انجام میدهیم به #پای_رهبری می گذاریم و خودمان را #پشت رهبر پنهان میکنیم منظور شما هم همین بود دیگر!مگر نه؟! بیشتر »
رفتن و دیدن ان جابخدایک خواب است..
دوشنبه 96/03/29
ﮐــــــﺮﺑﻼﯾﯽ ﺷـــــﺪﻧــــﻢ ﺍﺯ ﮐﺮﻡ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺍﺳﺖ ﺭﻓـــــــﺘﻦ ﻭ ﺩﯾـــــــﺪﻥ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺨﺪﺍﯾﮏﺧﻮﺍﺏﺍﺳﺖ ﺗـــــــﺎ ﻧــﺮﻓﺘﯽ ﺑﻪ ﺣــــﺮﻡ ﺣـﺎﺟﺖ ﺩﯾﺪﻥ ﺩﺍﺭﯼ ﺩﺭﺩ ﺍﯾــﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﻭﺩﻟـــــﺖﺑﯽﺗﺎﺏﺍﺳﺖ ?ﺍﻟﺴﻼﻡﻋﻠﯿﮏ ﯾﺎﺍﺑﺎﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ? اللهم ارزقنا حرم حرم حرم??? بیشتر »
حکایت گنجشکی که با خداقهربود..
دوشنبه 96/03/29
??????? حکایت گنجشکی که با خدا قهر بود روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت.⭐️ فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت:⭐️ می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه… بیشتر »
روزی سال من خسته...
دوشنبه 96/03/29
❁﷽❁ شش_سحـر مانـده ڪه از این #رمضـان ڪم بشود روزےِ سـالِ منِ خستہ فراهـم بشـود بہ حسـابِ دلِ مشـتـاقُ پُـر از تـابُ تـبـم #95سحـر_مانـده #محرم بشـود دسٺمارابہمحرمبرسانیدفقط? بیشتر »
لحظه های بی قراری ودل گرفتگی..
دوشنبه 96/03/29
استاد پناهیان… ? لحظههای ناب زندگی… لحظههای بیقراری و دلگرفتگی، لحظههای ناب زندگی انسان است؛ شاید خدا میخواهد در این لحظهها که ارتباط تو با دیگران به هر دلیلی قطع میشود، خود را به تو نشان دهد و ارتباط عمیقی بین تو و خدا ایجاد کند.… بیشتر »
شگرداقتصادی ملانصرالدین..
دوشنبه 96/03/29
?شگرد اقتصادی ملا نصرالدین… ملا نصرالدین هر روز در بازار گدایی میکرد و مردم با نیرنگی٬ حماقت او را دست میانداختند. دو سکه به او نشان میدادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره. اما ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد. این داستان در تمام… بیشتر »