عمرمیگذردومن...

عمر میگذرد
و من بیش تر میفهمم
که هیچ چیز در دنیا
ارزش گریه کردن را ندارد!
ما آدم ها مدام چیزهایی را که اسمشان را مصیبت و بدبختی میگذاریم
در سرزمین افکارمان میچرخانیم و دور میکنیم
و همین باعث میشود در صدسالگی حسرتِ لذت نبردن از زندگی رابخوریم!
شاید کلمه ی رها کردن و فرار کردن برای چنین لحظاتی به وجود آمده اند…
از غصه هایت فرار کن
در ناکجا آبادِ درونت رهایش کن؛
و به دنبال هر چیز که شادت میکند روانه شو…
زندگی اگر چیزهای زیادی برای گریه کردن دارد،
چیزهایی هم برای لبخند زدن دارد
فقط کافیست از ته دلت بخواهی
که زندگی را زندگی کنی…

یک عامل معنوی برای یک ازدواج خوب..

?یک عامل معنوی برای یک ازدواج خوب

از آیة الله بهجت سۆال شد: ازدواج جوانی سر نمی گیرد و به اصطلاح عوام بختش باز نمی شود، چه کند؟

?ایشان فرمودند:
نماز جعفر طیار علیه السلام بخواند و پس از آن دعایی که در کتاب زادالمعاد مجلسی آمده [این دعا از امام جعفر صادق علیه السلام توسط مفضل بن عمر روایت شده است و در مفاتیح الجنان در ضمن نماز جعفر طیار ذکر شده است] که در این هنگام خوانده شود، بخواند و در پی آن به سجده رود و تلاش کند که حتما گریه کند گرچه به مقدار کم و همین که چشمش را اشک گرفت حاجتش را از خدا بخواهد. این عمل را تا زمانی که حاجتش روا شود انجام دهد، و اگر نشد بداند که یا کم خوانده و یا با اعتقاد کامل نخوانده است…

برای اطلاع از جزئیات و چگونگی این نماز و دعا و… به لینک زیر مراجعه کنید

#دستورالعملی_برای_یافتن_همسر

__________________

زمثل زلزله.

داستانک : “ز” مثل زلزله

????????????
سلام زلزله
دیشب که آمدی
من ولیلا و حمید را در خواب بردی
نمی دانم دفتر مشقم را از زیر آورا پیدا می کنند یا نه
تو به خانم معلم بگو که تکلیفم را نوشته بودم
راستی بقیه آدم ها هم ، تکلیف شان را انجام داده اند ؟

دیشب حمید هم که قول داده بود کمتر شلوغی کند دیگر ساکت شد
ساکتِ ساکت ، برای همیشه
همه سنگ ها و کلوخ هایی که پدر بنام سقف بر سرمان انباشته بود ،
پیکرهای کوچک مان را در هم کوبید و …
حمید نگران ترس لیلا از تاریکی بود و می گفت نترس آبجی من هستم
ولی بعد از مدتی ، دیگر نه حمید بود و نه لیلا و نه من
می دانی زلزله ، ما که رفتیم
ولی روح کوچکمان دید که خیلی ها آمدند
هم آنهایی که هیچ گاه در روستایمان ندیده بودیم شان
لودر هم آورند ، با کلی کمپوت شیرین و بسته های غذا
ولی ما دیگه نبودیم ،
اگر هم بودیم که با دهان پر از خاک … بگذریم
لودر که می دانی چیست
همان ماشینی که در شهر ها برای ساخت خانه
از آن استفاده می کنند
ودر روستا ها ، برای برداشتن آوار از سر مردم
مصاحبه هم کردند که قرار است وام بدهند
و دستور داده اند خیلی خیلی خیلی سریع باشد
همان وامی که به دلیل نبودن ضامن برای پدر
برای دادن نصف آن نیز ، هرگز موافقت نکردند
کاش قبل از آمدن تو ، وام را داده بودند
تا پدر خانه بهتری برایمان بسازد
تا پدر مجبور نباشد هی با گل و سنگ سقف را بپوشاند

وای پدر ، چقدر سنگین کرده بودی ، این آوار را

نمی دانم زلزله
شاید برای دادن وام پدر ، به پادرمیانی تو احتیاج داشتند

می دانی زلزله
با آمدن تو ، روستای ما را شناختند
می گویند کمک به زلزله زدگان ثواب دارد ، درست
ولی مگر کمک به روستاییان برای زندگی بهتر ، ثواب ندارد؟
راستی چرا برخی آدم ها برای بیدار شدن و لرزیدن قلب شان به 7/3 ریشتر لرزه احتیاج دارند ؟

می دانی زلزله به چه فکر می کنم
به روستای بعدی ، ثواب بعدی ، درمانگاه بعدی و دستورات بعدی
و به زنده های لودر و همدلی ندیده
به پدرهای روستاهای دیگر که با تنگدستی ،
آوارهای بعدی را تکه ، تکه ، تکه بر سقف خراب خود می چینند
تا روزی مریم و لیلا و حمیدشان را از زیر آن بردارند

دلم برای لیلا و حمید و مریم های روستاهای بعدی می سوزد

می دانی زلزله
ما که رفتیم
ولی خدا کند روزی بنویسند :
” ز” مثل ” زندگی”

یک گزینه جستجوبود...

مثلاً روى آدمهاى انتخابىِ مان
یک گزینه ى جستجو بود؛
میگَشتیمِشان از بدوِ تولد تا همین نیم ساعتِ پیش
چند بار دلش لرزیده
چند بار زمین خورده و سرِ پا شده
براى چند نفر مُرده و زنده شده
به چند نفر قول داده تا آخرش میماند…
میدانى؟!
الان نمیشود خیلى روىِ حرفهایشان حساب کرد!
علی_قاضی_نظام

تنهایی بدنیست...اما

تنهایى بد نیست ، اما خوب هم نیست

تنهایى همه چیز را، در دراز مدت بى دلیل مهم مى کند .
تنهایى “باردار” است و مدام در حال زایمان، وسواس، نفرت، خشم. بچه ى خوب هم زیاد دارد آرامش، سکوت، فکر، حتى بچه خوب ها در تنهایى من بیشترند …

اما وقتی یک نفر که تنهاییش را با شما نصف کند، نعمت بزرگى ست !
یک نفر باید باشد که در زندگى کنارتان باشد
اما تنهاییتان را از دست تان نگیرد !

صابر_ابر